Frozen heart
Frozen heart
مرد بودن ( <-PostCategory-> )

مـــــــــــــرد بودن یعنی

دل اونی که بهت دل داد نشکنی
اشکــــشو در نیاری

از اعتمادش سو استفاده نکنی
عُـــمر و وقتـــشو تباه نکنی ..

مــــــــــرد بودن یعنی
یه دُنیــــــــا مسئولیت !!

مـــــرد باشید و این واژه رو به گند نکشیـــــد !!


بـزرگـتـرین بـدبخـتـی ایـنـه کـه طـرف سـواد نـداره حـرف بـزنـه ...

ولـی شـعـورم نـداره کـه خـفـه شـه


زن ها علاقۀ زیادی به ریاضیات دارند، زیرا آنها سن خود را تقسیم بر دو و قیمت لباسهایشان را ضرب در دو و حقوق شوهرانشان را ضرب در سه می کنند و پنجاه سال هم بر سن بهترین دوستان خود می افزایند.

دوستی، با دو برابر کردن لذت ها و نصف کردن غمها، خوشبختی را بیشتر و بدبختی را کمتر میکند


ﺷﻤﺎ ﺩﺧﺘﺮﺍ
ﻫﺮﭼﻘﺪﺭ ﺷﺎﺥ ﺑﺎﺷﯿﺪ
ﻫﺮ ﭼﻘﺪﺭ ﺁﺱ ﺑﺎﺷﯿﺪ
ﻫﺮ ﭼﻘﺪﺭ ﺧﺎﺹ ﺑﺎﺷﯿﺪ
ﻫﺮ ﭼﻘﺪﺭ ﺩﺍﻑ ﺑﺎﺷﯿﺪ
ﻫﺮ ﭼﻘﺪﺭ ﺷﺎﺳﯽ ﺑﻠﻨﺪ ﺑﺎﺷﯿﺪ
ﺁﺧﺮﺵ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺎ ﯾﻪ ﺳﯿﻨﯽ ﭼﺎﯼ ﺟﻠﻮ ﻣﺎ ﭘﺴﺮﺍ ﻭﺍﺳﺘﯿﺪ ﺗﺎ ﻣﺎ ﺷﻤﺎ ﺭﻭ ﺑﭙﺴﻨﺪﯾﻢ

 مرد اونــــهـ کهـ ...
که وقتی با اخمــ نگات میکنهـ بفهمی باید شالتـــو بکشی جلو....
نهـ مث پســــرای الان که تو قـــــرار اول میگن:
شالتو بردار ببینم موهات چهـ شکلیهـ....
مرد اونهـ کهـ...
شیطنت و خنده هاش پیش تو و اخمش مال بقیس...
نه مث پسرای الان که با همهـ میگن میخندن به تو کهـ میرسن ...
فکر میکنن با اخم و بدخلقی مـــــرد شدن...
مرد اونه که...
بعضی وقتا انقدر شلختهـ باشهـ تا تـو دست ببری تو موهاش و باخندهـ موهاشو مرتب کنی....
نه مث پسرای الان که دست بهشون میزنی میترسن دکورشون خراب شهـ...
مرد اونهـ کهـ...
تیپش انقدر با وقارومتین باشه که وقتی نگاش میکنی...
تو دلت قربون صدقش بری و بهش افتخار کنی...
نه مث پسرای الان که تی شرت صورتی میپوشن با قلبای سفید..
فردا..زرد با ستاره های ابی...
مرد اونهـ کهـ...
وقتی میفهمه دوسـش داری هــــواتو بیشتر داشته باشهـ..

های آقا پســـــــــری که وقتی نمیتونی دختـــــری رو بدستش بیاری
بهش میگی آبجـــــیم شو...
آره داداش با توام این رسمش نیست اون دختر با هزار امید آبجـیت میشه
آبجــیت میشه تا حرفایی رو که به داداش واقعیش نمیتونه بزنه به تو بزنه
آبجـــــیت میشه تا درد و دلای خودشو به تــــو بگه
آبجــیت میشه تا وقتی نمیتونه با کسی حرف بزنه وقتی بغض تو گلوشه
و نمیتونه داد بزنه بیاد و تو آرومــــش کنی
اگه قبول میکنی که داداشــش باشی باید مثه آبجــــی خودت مراقبش باشی
نـــــزاری آزاری از کسی ببینه
اینا نصیحــت نیسحرفایه دلمــه تو این چن وقتــه که اومدم نــــــت
اینقدر ازیـــن چیزا دیدم که دیگه...
داداشــای گــــلم نکنین این کارارو هیچ فک میکنی اون دختـــــری که
آبجـــــــــــیت شده چقد روحش لطیفه؟
هیچ میدونی وقتی بهش بعد یه مدت پیشنهاد رفاقت میدی اون چه حالی میشه؟
هیچ میدونی اگه نتونه جواب رد بده چون داداششی واسش عزیزی
چه حالی پیدا میکنه همه اینارو میدونی و بعد اسم خودتو میزاری مـــرد


 

چـــﮧ ڪسـے مے گـوید تنهـآ زَنآלּ تـَלּ مـے فُروشنـد
زَنآنـے رآ مـے شنآسَم ڪـﮧ بــﮧ قیمَتــِ گَزافـے تَـלּ مـے خَرند
بـــﮧ قیمتــِ زِندگـے
بـــــآنـــــــــــو
تو مآنـدے بـــﮧ پآے آبــرویـتــــــــــ بـــﮧ پآے فَرزندتــ
امآ مَـرد تو جِلـوه هآ فروختــ و نگآه هآ خَـرید از زنآלּ هَـرزه
برآے تو قیصـر بود و غِیرتــ
برآے زنآלּ خیآبآלּ ڪـوهے از هَـوس
و تو بـــﮧ عشقَش خَستگـے هآ رآ فرامـوش مـے ڪردے
طـے مے ڪرد تنـــﮧ عُریآלּ هَرزه هآ را
و تـو طـے مـے ڪشیـدے ڪـﮧ ڪدبآنوے خآنـــﮧ اش بآشـے
عَرق مـے ڪرد از شُعلـــﮧ هآے هَـوس
و تو گَرمـآے شُعلـــﮧ هآی گآز را بـــﮧ جآלּ مـے خَریدے
بَرآے لحظـﮧ اے لبخَنـدش
سآعتـ هآ ڪنـآرِ میـز شآم مُنتظـر بودے
و او دَر حآل کثافـتـــــ کـــــاری با مُنشـے اش بود
آرے این استـ رآز آלּ حَلقــﮧ ڪـﮧ فُــروغ مے گُفتـ
حلقــﮧ بَردگـے ڪـﮧ تو بدستـ ڪردے..
 


 

 


اورت بشود یا نه. . .

روزی میرسد که دلت برای هیچکس به اندازه ی من تنگ نخواهد شد. . .

برای نگاه کردنم. . .

خندیدنم. . .

اذیت کردنم. . .

برای تمام لحظاتی که در کنارم داشتی. . .

روزی خواهد رسید که در حسرت تکرار دوباره من خواهی بود. . .

من می دانم روزی که نباشم. . .

هیچکس تکرار من نخواهد شد. . .(!)

 

 


 

روزگاری بود برای سلام کردن به جنس مخالف صداها می لرزیدند !!!

روزگاری شد برای گفتن دوستت دارم , قلب ها لرزیدند !!!

و حالا . . . .

روزگاری است که به راحتی حرف از س.. می زنند و فقط " تخت " ها میلرزند!!!
 

 


سفر کردم که از یادم بری دیدم نمیشه
اخه عشق یه عاشق با ندیدن کم نمیشه
غم دور از تو بودن یه بی بال و پرم کرد
نرفت از یاد من عشق سفر عاشق ترم کرد
هنوز پیش مرگتم من بمیرم تا نمیری
خوشم با خاطراتم اینو از من نگیری


دلم از ابر و بارون بجز اسم تو نشنید
تو مهتاب شبونه فقط چشمام تو رو دید
نشو با من غریبه مث نامهربونا
بلا گردون چشمات زمین و اسمونا

میخوام برگردم اما میترسم
میترسم بگی حرفی نداری
بگی عشقی نمونده
میترسم بری تنهام بذاری
تو رو دیدم تو بارون دل دریا تو بودی
تو موج سبز سبزه تن صحرا تو بودی


من کوله بار دردم کی قد من بد آورد
دوباره خنجر از پشت دوباره دل کم آورد
من بی ستارگیم و به آسمون نمی گم
احساس من غریبه ست
کی میدونه چی میگم؟!
اصلا زمونه می خواد کسی نمونه باهام
اونقدر قدم میزنم که درد می گیره پاهام
من خونه ی غرورم کسی نمیشه هالی
خراب شه سقف خونه
روی سر اهالی
.
.
.
اصلا زمونه می خواد کسی نمونه باهام
اونقدر قدم میزنم که درد می گیره پاهام
من خونه ی غرورم کسی نمیشه هالی
خراب شه سقف خونه
روی سر اهالی


گاهی دست " خـــودم " را می گیرم،می برم هوا خوری

" یــاد " تو هم که همه جا با من است

" تنــهایــی " هم که پا به پایم میدود...

میبینی؟

وقتی که نیستی هم جمعمان جمع است


ﯾﮏ ﺧﺎﻧﻢ ﻣﺴﻦ ﺑﺎ ﺩﺧﺘﺮﺵ ﻣﯿﺮﻥ ﻣﻄﺐ ...
ﺩﮐﺘﺮ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺩﺧﺘﺮ : ﻟﻄﻔﺎ ﺗﺸﺮﯾﻒ ﺑﺒﺮﯾﺪ ﺍﻭﻥ ﺍﺗﺎﻕﻟﺒﺎﺳﺎﺗﻮﻥ ﺭﻭ ﺩﺭﺑﯿﺎﺭﯾﺪ ﺗﺎ ﺑﯿﺎﻡ ﺷﻤﺎ ﺭﻭ ﻣﻌﺎﯾﻨﻪ ﮐﻨﻢ .
ﻣﺎﺩﺭ ﻣﯿﮕﻪ :ﺁﻗﺎﯼ ﺩﮐﺘﺮ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﻣﻨﻢ .
ﺩﮐﺘﺮ :ﭘﺲ ﻫﻤﯿﻨﺠﺎ ﺯﺑﻮﻧﺘﻮﻥ ﺭﻭ ﺩﺭﺑﯿﺎﺭﯾﺪ ﺑﻠﻨﺪ
ﺑﮕﯿﻦ ﺁ ...ﺁ ... ﺁ ...



نظرات شما عزیزان:

mahasa
ساعت18:48---21 آذر 1395
متن هی اقا پسرت عالی بود

فاطمه
ساعت18:13---12 آبان 1395
مطالبتئخیلی خوبن موفق باشین


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






+ نوشته شده در سه شنبه 9 خرداد 1393برچسب:,ساعت 10:54 توسط darknes |

مطالب پيشين
, ساعت 10:54" > مرد بودن